جدول جو
جدول جو

معنی گوز باختن - جستجوی لغت در جدول جو

گوز باختن
(سَ بَ تَ)
با گردکان بازی کردن. مجاوزه
لغت نامه دهخدا
گوز باختن
بازی کردن با گردو گوز بازیدن
تصویری از گوز باختن
تصویر گوز باختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرو باختن
تصویر گرو باختن
مغلوب شدن در شرط و قمار
فرهنگ فارسی عمید
(سَ رِ زَ دَ)
گوی بازی کردن. بازی کردن با گوی و چوگان:
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار
بیش از این در خانه نتوان گوی و چوگان باختن.
سعدی.
رجوع به چوگان شود
لغت نامه دهخدا
(زَ گَ دَ)
چیزی را که بر آن گرو بسته اند به حریف باختن. مغلوب شدن در بازی. مغلوب شدن در شرط: و بوصیت دعاگوی هرگز بگرو (شطرنج) نبازد تا قمار نشود و کراهیت شرع لازم نیاید. (راحهالصدور راوندی).
چه خواهی ز چندین سر انداختن
بدین گوی تا کی گرو باختن.
نظامی.
، گرو گذاشتن: تا بتوانی گرو مباز. (قابوسنامه)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ دَ)
هوس بازی کردن. در پی هوس رفتن:
هیچکس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آن کس که به دام هوسی افتاده ست.
سعدی.
نشاید هوس باختن با گلی
که هر بامدادش بود بلبلی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ دَ)
از سخنی که برشخصی گفته میشود خجل و شرمنده شدن. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بازی کردن با گوی و چوگان: ملکشاه... در سواری و گوی باختن و نیزه آختن بغایت چست و چالاک بود
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی را که بر آن گرو بسته اند بحریف باختن مغلوب شدن در بازی یا شرط: ، گرو گذاشتن: تا بتوان گرومباز، قمار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا باختن
تصویر وا باختن
برده را باختن
فرهنگ لغت هوشیار